مجموعه نمایشگاهی تا ابد
بر اساس فرمایشات استاد فرزانه آیت الله قرائتی
متن تابلوها:
فکر بلند
بعضی ها فکرشان خیلی بلند است. مردی مزرعه ای را وقف کرد و گفت: درآمد این مزرعه را هدیه بخرید و روزهای جمعه به بیمارستان بروید و از بیمارانی که عیادت کننده ندارند، عیادت کنید.
نماز و وقف
فکر و فرهنگ نماز، مسأله مسجدسازی و قرار دادن موقوفات برای آن را در جامعه به وجود می آورد. صدها هزار قطعه زمین و مغازه و مزرعه در طول تاریخ وقف مساجد شده که این خود یک صدقه دائمی و یک حرکت الهی و خدمت اجتماعی است که در شعاع نماز و مسجد نصیب مردم می شود.
وقف چراغی است که انسان برای فردای خویش می فرستد. وقف نشانه تداوم مالکیّت انسان بعد از مرگ است. وقف نشانه عشق به مکتب و مردم است.
مضاربه با خدا
وقف مضاربه بی ضرر با خداست. این هایی که مضاربه می کنند، پول می دهند ممکن است سرمایه شان از بین برود. همین الآن که داشتم می آمدم در ماشین یک کسی زنگ زد که فلانی پول گرفته برای تجارت ورشکست شد. وقف یعنی مضاربه با خدا، مضاربه با خدا شکست ندارد. چون «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى» [سوره توبه، آیه 111] به بهشت می خرد.
انفاق بی منت
وقف، انفاق بی منت است. چطور؟ آدم وقتی زنده است پول به کسی می دهد، ممکن است منت بگذارد. من بودم که تو را داماد کرد. جهیزیه ات را من درست کردم. خانه ات را من به تو وام دادم. هی می گوید: من، من… اما وقتی وقف می کنی می میری، دیگر طرف را که استفاده می کند نمی بینی که بر سرش منت بگذاری. بنابراین وقف انفاق بی منت است.
وقف به کوثر رسیدن است
کسی که از پول نگذرد؛ در خط قارون است. کسی که از پول بگذرد؛ در خط خدیجه است. خدیجه مال کثیر داد، خداوند به کوثرش رساند. خدیجه پولدار بود. مال کثیر داد، مادر کوثر شد. مال کثیر بدهیم تا به کوثر برسیم. وقف از کثیر گذشتن و به کوثر رسیدن است.
وقف برای صدای مظلوم
در ایران کسی چیزی را وقف کرده که درآمدش کم است. گفته همین درآمد کم را بدهید به کسانی که ناله مظلوم را به مقامات رسمی برسانند و این موقوفه درآمدش خرج این شود. این، فکر می خواهد ممکن است کی که در روستایی مشکلی دارد، ناله اش به جایی نرسد. در قدیم چنین وقفی داشتیم.
زیاد شدن کم با وقف
حدیث داریم: وقتی انسان می میرد همه چیزش از دنیا قیچی می شود؛ اما اگر در دنیا درختی کاشته باشد، هر کس در طول زمان از چوب و میوه و سایه اش استفاده کند (حتی اگر پرونده ای از آن استفاده کند و مثلاً لانه ای در آن بسازد) ثوابش را به آن آقایی که صد سال پیش این درخت را کاشته است می دهند. حدیث داریم: اگر کسی کشاورزی کند، حتی اگر پرنده و خزنده و چرنده از محصولات کشاورزی بخورند، ثوابش را به کشاورز می دهند. وقف، یک چیز کم را زیاد می کند.
خدا همه چیز را می بیند
می فرماید: «وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ نَفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُمْ مِنْ نَذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ وَ ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصارٍ» [سوره بقره، آیه 270] نذر و وقف و پول هایی که در راه خدا می دهی، خدا می داند. خُب خدا همه چیز را می بیند؛ اما می خواهد بگوید: پول دادن در راه خدا حسابش جداست. این یعنی خطّ ویژه. قرآن راجع به وقف و برای تشویق به وقف کردن مطالبی دارد:
«يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» [سوره شعراء، آیه 88] روزی می آید که مال و بچّه به درد نمی خورند. بچّه های شما اگر از «خوب ها» باشند، خدا بندگان خویش را گرسنه نمی گذارد؛ اما اگر بچّه های بدی باشند، آدم برای بچّه ها نباید زیاد غصّه بخورد؛ البتّه از این جهت که پدر است به مقدار جهیزیه، به مقدار یک مسکن و اتاق باید به آنها بدهد. اما اینکه بگوید: من می خواهم برای رفاه حال فرزندانم یک استخر درست کنم! در حالی که بچّه های همسایه 8 نفر هستند و یک یخچال ندارند! آیا این که یک نفر همه چیز داشته باشد و یک دیگر چیزی نداشته باشد، صحیح است؟!
استدلال عوام
رئیس هیئت بود، فرش های مسجد را برداشته بود و در حسینیه انداخته بود. روی آن هم ظهر عاشورا غذا می داد و مردم با کفش می آمدند و فرش ها حسابی چرب و خاکی و کثیف می شد. به او گفتند: ای رئیس هیئت! آخر این فرش ها برای مسجد است، چیزی که وقف مسجد است، نمی شود در حسینیه آورد. گفت: آقای شیخ برو! ابوالفضل دست هایش را برای خدا داده است، خدا زیلوهایش را برای ابوالفضل نمی دهد؟ آقا جان! ابوالفضل دست هایش را برای خدا داد که تو خلاف شرع نکنی.
تصمیم به هنگام خشم
شخصی نزد من آمده بود تا همه اموالش را وقف کند. گفتم: انگیزه ات چیست؟ گفت: این همسر کذایی، این بچه کذایی، اصلاً از زندگی سیر شده ام.
دیدم خیلی عصبانی است، گفتم: تو ناراحت هستی و از بغض اینکه چیزی به خانواده ات نرسد می خواهی اموالت را وقف کنی. این وقف قبول نیست برو کمی فکر کن.
وارثان می خورند
وقف جلوگیری از بریز و بپاش وارثان است. آدم که مال زیاد گذاشت، وارثان بخور بخور راه می اندازند. اسراف و تبذیر می کنند. اما اگر بخشی از مالش را وقف کرد، یک چیزی هم برای وارث ها بگذارد. دیگر اینقدر نیست که به عیاشی بیافتند. وقف جلوگیری کردن از اسراف و تبذیر وارثان است.
پرتاب فندق برای جمع کردن گردو
آنکه به کارها ارزش می دهد رنگ الهی داشتن است. افرادی هستند که وقتی کمک می کنند، کمک را روی ریال می آورند. افرادی هستند که اگر یک سطل زباله وقف یک مسجد یا خیابانی بکنند، روی سطل زباله می نویسد واقف جناب فلانی. افرادی هستند که یک چیز کوچکی را که می خواهند برای یک مؤسسه خیریه وقف کنند، حتماً به کنار آن اسم واقف را می نویسند. البته ممکن است این نوشتن خوبی هائی داشته باشد که دیگران هم تشویق بشوند؛ اما ممکن است بدی هایی هم داشته باشد که ریاکاری باشد. یعنی من این پنکه را دادم؛ وقتی به پنکه اسم خودم را نوشتم، این زیلو و این فرش و این ماشین را من دادم؛ با اینها خودم را بزرگ می کنم و قرآن می گوید کمک کن یعنی از خودت از مالت بگذر؛ نه اینکه از مالت بگذر و خودت را بیشتر بزرگ کن! ما بعضی وقتها فندق پرت می کنیم به عشق اینکه گردو جمع کنیم.
امدادرسانی دائمی
امدادرسانی کار انبیاء است. پیغمبرها بودند که امدادرسانی می کردند. امیرالمؤمنین عمری کشاورزی کرد، همه ی اموالش را وقف کرد. بهترین امدادرسانی وقف است. گاهی امدادرسانی لحظه ای است. گاهی دائمی است. گاهی امداد فنی و حرفه ای است. می گویند: هر کسی را دوست نداری به او ماهی بده بخورد. هر کسی را دوست نداری این رقمی کمکش کن. برای امدادرسانی ماهی به او بده. هر کسی را دوست داری، تور به او بده که خودش ماهی بگیرد. هر کسی را خیلی خیلی دوست داری، توربافی یاد او بده. همین که ما بتوانیم به یک جوان بیکار کار بدهیم، یک دختر را خیاط کنیم. یک پسر را مکانیک کنیم. امدادرسانی دائمی، نه امدادرسانی که حالا خرما بدهیم، چادر بدهیم. این یک امدادرسانی واجب است و لحظه ای. امدادرسانی دائمی!
قید و بند زیاد نزنید
کمی در وقف ها و انفاق ها باز و خالص نیت کنید. قید و بند زیاد نزنید. کسی می آید، و پولی می دهد و می گوید: دلم می خواهد از این پول، ساختمان سه گوش بسازی به اسم من و در شهر من. خب اگر برای خدا می دهی، این قدر به آن قید و بند نزن. به یک نفر مورد اطمینان خود بده و بگو ببین خودت و خدا برای یک مصرفی خرج کن. اینقدر قید نزن که چنین و چنان باشد.
مثلاً مدرسه ای را وقف کرده، آدم می خواهد وضو بگیرد و نماز بخواند، گفته است این مدرسه وقف همین آدم های این جاست. حالا عبورکننده ای آمده وضو بگیرد، معذور است. نمی تواند از اینجا استفاده کند.
کمبود مدرسه
بسیاری از عزاداری ها به خاطر زمین ها و مغازه هایی است که وقف شده است. چقدر خوب است کسی که زمین دارد، مقداری از آن را برای مدرسه وقف نماید. چون ما کمبود مدرسه داریم و در برخی مدارس در 300 متر، 600 بچه درس می خوانند و جا برای نفس کشیدن نیست. پس به آموزش و پرورش کمک کنید.
بچه های بی خیر
افرادی هستند از بچه هایشان امید خیری ندارند، بچه هایشان در وادی اسلام یا نیستند یا آن کناره ها هستند و از عمرشان هم 50، 60 سال گذشته است، اگر چیزی دارند، چقدر خوب است که آن را وقف کنند. وقتی از وقفتان درمانگاهی در روستا ساخته شود، مریضی که در آستانه مرگ است به درمانگاه مراجعه و از مرگ نجات می یابد. این مریض که سالم شد هر عبادتی بکند، اجرش به شما که درمانگاه را وقف کرده اید می رسد. یا اگر از درآمد مزرعه تان آن مخارج درمانگاه داده می شود، در اجر او شریک هستید.
آمپول وقف
اگر الان یک آمپولی در آورند بگویند: آقا این آمپول یک میلیون تومان قیمت دارد، هر کس این آمپول را بزند، 80 سال عمر او، 160 سال می شود. حضرت عباسی همه در صف می رویم و پول می گذاریم که این آمپول را بزنیم تا عمرمان دو برابر شود. حالا یک آمپول به نام وقف است 3 تا هم ویتامین دارد: «و»، «ق»، «ف» اگر انسان این آمپول وقف را به داراییش بزند، برای ابد می ماند.
وقف ده تومانی
ما عاشق کتاب نیستیم؛ اما از عاشقان کتاب برایتان بگویم. هر وقت حرف وقف را می زنیم می گویند ما که مزرعه نداریم وقف کنیم! پاساژی و سرمایه ای نداریم که وقف کنیم. این وقف را برای پولدارها بگو. وقف ده تومانی می شود؟
بله وقف کتاب! اگر فکر بالا باشد وقف مهم نیست. چه خوب است اگر هر کدام همان یک کتاب، دو کتاب و 20 کتاب را وقف کنیم.
مانع راه خدا
«اللَّهُمَّ إِنّی أَعُوذُ بِکَ أَنْ أَصُدَّ عِبَادَک» [بحارالانوار، ج 94، ص 180] پناه می برم از این که «يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ الله» [سوره اعراف، آیه 45] باشم. پناه می برم از این که حرکتم، راهم، کارم، مانع راه خدا باشد. مگر مانع خدا هم می شود؟ بله، انسان کاری انجام می دهد که جلوی راه خدا را می بندد. وقف را می خورد. زمین وقف را می رود به اسم خودش می کند، افراد دیگر می گویند برو بابا، موقوفات را دیدی چطور بردند خوردند، من چطور وقف کنم؟ همین که احساس می کند افرادی مال وقف را خوردند، این دیگر عشق وقف کردن اموال درِش از بین می رود.
***
نگفته: «بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَاناً» تا سی سالگی، تا چهل سالگی، نگفته تا زنده ای، بعد از مرگ هم می توانیم احسان کنیم؟ بله، چطور؟ قالی را وقف می کنم از خانه ام یک قالی می برم در مسجد، می گویم این قالی وقف مسجد، ثواب این وقف مالِ پدرم، بعد هم من خودم می میرم، بابایم مُرده، خودم هم مُردم، اما من با اینکه مُردم چون چیزی را وقف کردم، ثواب این به پدر و مادرم می رسد. زمان ندارد.
خودبینی یا جامعه بینی
کسانی که چیزی را وقف می کنند؛ معنایش این است که اینها دیگر خودبین نیستند، جامعه بین هستند. یعنی نمی گوید این باغ مال من باشد؛ می گوید این وقف باشد که کل مردم استفاده کنند. آن وقف چه برکاتی دارد این وقف ها. شما به آثار وقف فکر کرده اید؛ کسی که خوابگاهی را وقف دانشگاه می کند، می گوید: من یک خوابگاه می سازم برای دانشجوهای بی مسکن بعد تمام دیپلمه هایی که می آیند آنجا دکتر، مهندس و… می شوند و لیسانس و فوق لیسانس می گیرند. تمام خدمات ارزنده ای که بعداً می دهند پاداشش را آن کسی می برد که وقف کرده است؛ و لذا چیزی را هم که وقف می کنید وقف خاص نکنید. بعضی ها می گویند این وقف این مسجد است. بابا! بگو وقف مردم.
ممکن است سر کارشناس را هم کلاه بگذارد
یک جمله هم به کسانی که مال موقوفات دستشان است:
ممکن است از اداره اوقاف بیایند بگیرند، ممکن است از یک تکه اش غفلت شود. ممکن است کارشناس قیمت گذاری کند؛ ولی ممکن است آدم سر کارشناس هم کلاه بگذارد. چون بشر موجود عجیبی است. یک کسی می گفت: خدایا تو شر مردم را از سر ما کم کن، ما خودمان می دانیم با شیطان چه کنیم. یعنی آدم می شود با شیطان کنار بیاید، منتها مردم خیلی عجیب هستند. اگر کارشناس اوقاف هم آمد برای مالی که دست شماست نرخی تعیین کرد، خودت و خدا می دانی که قیمت این عادلانه نیست، باید بگویی. این هم یک تذکری بود برای کسانی که مال وقف دستشان است. آقایان کارشناس هم باید مواظب باشید، گاهی وقت ها خطرناک است. زود آدم می لغزد.
وام بی اضطراب
افرادی که به دیگران وام می دهند، دغدغه دارند که آیا او پول را بر می گرداند یا خیر؟ اما وقتی شما چیزی وقف می کنید، از وقتی که آن وقف می شود، برکات و ثوابش را خدا برای شما ثبت می کند و اجر خدا اضطراب ندارد. بنده می روم یک حدیثی را در کتابخانه مطالعه می کنم و آن را در تلویزیون می خوانم. میلیونها آدم این حدیث را گوش می دهند و از آن استفاده می کنند، من آن حدیث را از کتاب خوانده ام، و آن کتاب وقفی است. یعنی یک کتاب هزار تومانی، میلیونها برکت دارد. یک خوابگاه و یک حوزه که وقف می شود، فردا هر کار خیری که این دانشجو یا طلبه انجام دهد، وقف کننده در آن کار خیر شریک است. یعنی دایماً سود دارد، سودِ بی دلهره: «إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً» [سوره کهف، آیه 30] قرآن می فرماید: ما کار کسی را که عمل خیری انجام می دهد، ضایع نمی کنیم.
وجدان راحت واقفین
انسان وقتی غذایی می خورد و می بیند دیگران ندارند، به دلش نمی نشیند (مگر آنکه سنگدل باشد.) انسانی که عاطفه دارد، انسانی که احساس و وجدان دارد، اگر چیزی بخورد که دیگران آن را نداشته باشند، غمناک است؛ اما وقتی به دیگران داد خیالش راحت است. انسان وقتی میهمانی می رود و چند رقم میوه جلوی او می گذارند اگر در خانه ی آنها میوه نباشد ناراحت می شود؛ اما اگر بداند خانواده او هم از آن میوه دارند آرامش پیدا می کند. آدمی که وقف می کند وجدانش راحت است و می گوید: الحمدلله که خوردم و به دیگران هم دادم. این انسان، به عواطف و احساساتش جواب داده است.
یک جوری که نشود خورد
هر چیزی که وقف می کنید رویش حکّاکی کنید که مثلاً این کاسه وقف است، این دیگ وقف است، کنار فرش ها ببافند که این وقف است. با کاشی کاری بنویسند. چون اگر این طور نباشد قورتش می دهند و یک آب هم رویش می خورند! فکر هم نکنید که این کامپیوترها جواب می دهند. این همه کامپیوتر در وزارتخانه ها است، یک وقت می بینی خیلی راحت یک کشتی در دریا گم شد. در میدان بار یک دانه کامپیوتر هم نیست، یک نفر ندیده که یک گونی سیب زمینی گم شود. ذی حسابی و روابط عمومی و جمع بندی و هماهنگی و… یک وقتی می بینی همه با هم خوردند! یک جوری کنید که نشود خورد. مثل عصا کنید. چوب را آدم می تواند بخورد و آب هم رویش بخورد، اما وقتی عصا شد در دهان گیر می کند.
تو را به حضرت عباس اذیت نکنید
بعضی خدا رحمتشان کند خوب آدمهایی بودند. منتهی مردنشان اسباب دردسر شده. نذر کرده این وقف این کار بشود. آقا از دنیا رفته نذر کرده که گردوهای این مزرعه را بفروشید بالای حرم امام رضا علیه السلام دور تا دور بنشینید دعای توسل بخوانید بابا حرم امام رضا علیه السلام چقدر جا دارد همه مردم را بیرون می کنند یک عده می نشینند و دعای توسل می خوانند. می گوئیم آقا این میدان را چرا خالی کردید برای این ها. زوار جا تنگ است می گویند بانی نذر کرده خوب آنرا نمی شود کاریش کرد بخوانید چون وصیت را نمی شود تغییر داد.
وصیت و وقف قابل تغییر نیست؛ ولی تو را به حضرت عباس اذیت نکنید.
عوض لوستر روی قبر
کسی که مدرسه فیضیه را وقف کرده یا مغازه ای یا پاساژی را وقف کرده است، اگر در مدرسه فیضیه یا مدارس دیگر طلبه هایی که درس می خوانند و بعد بلند می شوند به این طرف و آن طرف می روند. امام باقر علیه السلا و امام صادق علیه السلام می گویند: شریک اجرش همان آقایی است که این را وقف کرده است.
در مملکت ما محروم زیاد است، بیست هزار روستا داریم که دبستان ندارند، ما 20 هزار نفر داریم که وضع مالی شان خوب است؛ این ها هر کدام یک نامه ای به آموزش و پرورش می نویسند که ما یک مدرسه می سازیم و این مدرسه را وقف کنند و به آموزش و پرورش بدهند. آن وقت در این روستا تا ابد هر چقدر بچه ها خواندن و نوشتن یاد بگیرند ثوابش مال او است. عوض اینکه انسان برود یک مقبره بخرد، یا یک لوستر روی قبرش بگذارد، یا فرش ابریشم بیندازد یا یک دسته گلی بیاورند و روی قبرش بگذارند، کار خیر این است که وقف بکنند. وقف کار خوبی است بسیار هم ارزش دارد. عمر 50 ساله را 500 ساله می کند. و چقدر خوب است که آدم خودش از عمرش خیر ببیند.
رئیس دزدها
چیزی که خیلی مهم است این است؛ که: بعضی ها مال وقف را خورده اند! کسانی که مال موقوفه را می خورند مال اداره اوقاف را نخورده اند؛ بلکه مال آن گرسنه هایی که این موقوفات زندگی آنها را تأمین می کرد خورده اند و نام اینها را باید دزدهای بین المللی گذاشت. چون اگر پول بدزدد از جیب قرائتی دزدیده است. اگر یک چیزی وقف یتیمی، امام حسین علیه السلام، عزاداری، تشنه ای، گرسنه ای، برهنه ای و… شده و کسی آن را خورد این دزد، دزد بین المللی است. و در نهج البلاغه داریم، رئیس دزدها کسی است که مال بیت المال را بدزدد. این خیلی خطرناک است. و کسانی که مال موقوفه در گلویشان است و قوه قضائیه در حال در آوردن آنهاست، عددشان بیش از 12 هزار نفر است. یعنی 12 هزار نفر دزد موقوفات هستند! هر کس سراغ دارد که فلان مال وقفی است و اداره اوقاف خبر ندارد، بیاید و خبر بدهد. چون اداره اوقاف که از همه چیز باخبر نیست.
گاوصندوق گوشتی
علاقه ی به دنیا! علاقه ی مفرطش خوب نیست. آنجا که خدا انتقاد می کند، می فرماید: «وَ تُحِبُّونَ الْمالَ حُبًّا جَمًّا» [سوره فجر، آیه 20] «حُبًّا جَمًّا» یعنی علاقه ی مفرط دارد. این بد است. که انسان دیگر به فقراء کمک نمی کند، هیچ وقف و ایثار و خدمتی به جامعه نمی کند، مرتب پول جمع می کند و یک گاوصندوق گوشتی می شود. گاوصندوق آهنی در بانک ها هست در مغازه ها هست. بعضی ها گاوصندوق گوشتی هستند. یعنی هیچ نم پس نمی دهند. این بد است. بخل، بد است. وگرنه دنیا، خوب است.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.