مستند «خودکار» علاوه بر این که نیم نگاهی به تاریخچه ورود نوشت افزار به ایران دارد، روایتی از زندگی پر فراز و نشیب «علی اکبر رفوگران»، پدر نوشت افزار ایران و موسس کارخانه خودکار بیک و مداد سوسمار است؛ کسی که بیش از نیم قرن از عمر خود را در راه تولید و اشتغال زایی و پیشرفت صنعت نوشت افزار ایران صرف کرده است.
کارگردان و تدوینگر: محمد ثقفی تهیه کننده: عطا پناهی نویسنده: فرناز صالحی تحقیق و پژوهش: محمد ثقفی، فرناز صالحی گوینده: نصرالله مدقالچی تصویربرداران: مسلم تهرانی، حسن ناهی صدابرداران: علی رضا افخمی، میثم یاردیلو صداگذار: مهدی اکبریان
افتخارات مستند:
برنده جایزه سوم بخش مستندهای کارآفرینی از سیزدهمین جشنواره بین المللی سینما حقیقت، تهران، 1398
اولین انگیزهی مستندساز برای تولید پرترهای از پدرنوشتافزارایران این بوده که چه کسی خودکار بیک را در ایران تولید نموده است. به همین دلیل در مقدمهی مستند مصاحبههایی در فرمت گزارش با شهروندان، به سبک آیتمهای خبری درج میشود تا همین سؤال مستندساز و سؤال مستند، بیان گردد. بااینحال مستند «خودکار» در قواره یک پرتره باقی نمیماند و میتوان در آن پرداختن بر تاریخ نوشتافزار در ایران را نیز دید. البته الصاق عنوان مستندی دربارهیکارآفرینی و نه فردی کارآفرین، بر این مستند نیز دور از انتظار نیست، چرا که وجهی تاریخی در خلال پرتره، بر کل مستند تزریقشده است.
تولید مستندی درباره کسیکه برای اولین بارخودکار بیک ومداد سوسمار را در ایران تولید نمود و ایران را از دوران قلم و مرکب و نی و جوهر و دوات، به ابزاری دمدستی و راحت برای نوشتن سوق داد، یقیناً خالی از لطف نیست، اما آنچه در اغلب مستندهای پرترهی کارآفرینی در ایران شاهدیم اینجا نیز به چشم میآید. اینکه فضایی دوستانه، محبتآمیز و سراسر مملو از تمجید در چنین تولیداتی دیده میشود که مخاطب را در جایگاه کسی قرار میدهد که در حال تورق آلبوم عکسی خانوادگی یا مستندی فامیلی است. البته چارهای جز این هم نیست، چون رنجی را که یک فرد چه پیش از انقلاب و چه پسازآن، برای سرپا نگاهداشتن واحدی تولیدی متحمل شده را جز با همین رویهی دوستانه و تشویقی و تحسینکننده، در نگاه اول، جور دیگری نمیشود روایت کرد. همین نکته است که ما را مجاب میکند بپذیریم برخی آثار مستند میتوانند خویی چنین لطیف داشته باشند. نه اینکه ذات فیلم غالباً باید نقد یا صرفاً تلخی مسئلهای دهشتناک را نمایش دهد، اما این رویکرد تأثیری به سزا در میزان نفوذ یک مستند با سوژهاش در ذهن مخاطب دارد. چیزی که مستند «خودکار» به دلیل همین بستر معصومانهاش، از آن بهرهای نمیبرد.
پیرمردی 90 ساله که همچنان در حال تولید است، تلنگری است که میتواند برای تشویق تولید در جامعه، محرک خوبی باشد. این در شرایطی است که حالوروز کنونی تولید در سرزمینی که همین پیرمرد در آن به موفقیت رسیده است، با توجه به آمارهای رسمی،بههیچعنوان مطلوب نیست. کارگاههای کوچک زودبازده که با مصائبی بیشماردستوپنجه نرم میکنند و در مرز حیات، ورشکستگی و انحلال رفتوبرگشت دارند و با تمهیداتی موقتی به نظر در حال دستوپا زدن برای حیات هستند، در ایران بیشمارند و مستند «خودکار» دست روی نکتهای میگذارد که در آن تلاشی فردی در میان انواع ناملایمات سیاسی و اقتصادی و عدمحمایت، برجسته میشود.نکته اینجاست که این کارآفرین باکارخانهاش، هم پیش از انقلاب موانعی را به چشم دیده و هم در پس از انقلاب حتی تا اتهام اختلاس و افسردگی شدید پسازآن و ترک کار پیش رفته است.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.